از دوریت چه دارم ، غیر از دلی شکسته / ذهنی همیشه ابری ، فکری همیشه خسته .
.
.
در گریز ناگزیر لحظه ها ، طاقتم از دوریت فرسوده شد / قلب من در این کبود تلخ و سرد از فراقت بارها پژمرده شد .
.
.
به اندازه ی تمام بوسه های بی پاسخی که ماهی به دریا میزنه ، دوستت دارم .
.
.
من که با نغمه ی پر سوز تو عادت دارم / باز از چشم سیاه تو شفاعت دارم / گرچه لبخند تو دیریست زیادم رفته / من به سرفصل نگاه تو ارادت دارم .
.
.
آسمان رنگ شب یلدا گرفت / یاد تو آمد به قلبم جا گرفت / تا سحر غم با دلم هم خانه بود / از فراق تو دلم دیوانه بود / یاد تو چندیست مهمانم شده / خاطراتت آفت جانم شده / هرچه میگویم سخن از یاد توست / در سکوت من فقط فریاد توست .
.
.
گرچه محروم از طواف کعبه ی کوی توام / هر کجا هستم به جان دل دعا گوی توام .
.
.
به گمانت نرسد مهر تو در این دل نیست / چونکه در قلب منی دوری تو مشکل نیست .
نظرات شما عزیزان: